اى هواخواه وطن، اى حامى ايرانيان
اى اديب مهربان ،كدبان هومر آبراميان
وى كه مي خواهى برندازى خدا را از جهان
اى كه مي خواهى برانى اهرمن را از زمين
آفرين بر كوشش جانانه ات اى مهربان
آفرين بر هِمَت مردانه ات اى نازنين
اين خداى جافى است و حامى اهريمنان
اين خداى خشمگين آن ايزد بخشنده نيست
ما خداى مهر خواهيم و خداى نكته دان
اين خداى خون و جنگ است و خداوند ستيز
ناخداى كشتى است و كشتى بى بادبان
آن خداوندى كه از احساس انسانها جداست
ناخدا را پاس ده بر پاى از ما بهتران
بى خدایى هم بسا از ناخدایى خوشتر است
دين شمشير است و آيين پليد تازيان
دين ما دين غلام و حورى و زن بازى است
در خور ايرانيان هرگز نباشد اين زمان
دين و آيين پيمبر از بيابان جسته است
دشمن ديرين ايرانشهر و آن فَرَ كيان
دين تازى دشمن فر اهورایى بُوَد
پيشتازى بر تو شايسته است اى آرام جان
اى مهين سرباز جان بر كف ز دانشگاه مهر
«منوچهر زرين كلك ۱۳۹۲٫۵٫۱۵»