یکی از پنج نیایش ایرانیان پیش از اسلام، زرتشیان در ایران و هند هنوز هم این نیایش را برگزار می کنند:
«ستایش می کنم تو را ، ای اَرِدویسور آناهیتا، می ستایم تو را که نمایانگاه همۀ آبهای پاک و درخشانی، و نمازت می گذارم برای خشنودی اهورامزدا که آفریده اش هستی. بپرستیم اهورامزدای فَرَهمند و روان اراده را، و بستاییم همه آب های پاک را که دادۀ اهوراست، و آن ایزد بزرگ را که آب های مزدا داده را زیر گام دارد و سرپرست است – و بستاییم همۀ امشاسپندان را، و ایزدان مَینُوی سپهر منش و گیتی منش را – فرَوَهَرهای پارسایان را که نخستین گروندگان آیین بودند – و زرتُشت و خاندانش را. ستایشگرم آب پاک سود رسان زندگی ساز را، ستایشگرم آن اَردَویسورَ آناهیتا را، آن نگاهبان شایستۀ آب های نیالودۀ گیتی را، و آن آب پهنه گستر زمین را که سازندۀ زندگی است، که چشمه زایندۀ نیروست از برای تندرستی، که چون فرو ریزد دیوان را نابود سازد، و چون روان شود، نا پاکی ها و آلودگی ها را نیست گرداند.
اینک بستاییم آناهیت را، ایزد بلند پایۀ شایسته را، که در پهنۀ سپهر جای دارد، که در بستر زمین روان می شود، که نیرو می بخشد تن را و روان را، که جنبش و زندگی می دهد گیتی را، می رویاند گیاه ها و سبزه ها را، که بدان گلّه ها و رمّه ها افزایش می یابند، که خواسته[=دارایی] مردمان افزون می گردد، که کشور آبادان و نیرومند می شود.
بستاییم ایزد بَغبانو آناهیتا را، که نگاهبان زنان است و در بهسازی نژاد کارساز است. که نیروی سازنده را در مردان پاک می کند، و در خور می سازد تا در درون زنان بارور شود.
ستایش کنیم ایزدی را که درد زایش را در زنان می کاهد، که پستان های زنان زاینده را پُر شیر می سازد، که چشمۀ زندگی است برای کودکان نوزاد، و ستایش مان باشد بر آن ایزدی که بزرگ است، بزرگ و پاک، چونان همۀ گیتی که از فرازین گاه بلندی های زمین روان باشد.
بستاییم آن ایزد توانمَندِ اهورا آفریده را – که سُتُرک است، سُتُرک چون همۀ آبهای نا آلوده و پاک که از ابرها سرازیر شده و بر سینۀ زمین چون رودها و چشمه سارها و دریا ها و دریاچه ها آرام یافته اند. آرام در زمین های هفت کشور – و می پیرایند زندگی بالنده را، پاک می کنند نهاد مردان را، و زنان را، و توان سان می نمایند شیر زنان را .
سرود پرستش سراییم برای اهورا مزدا – و بستاییم آب زندگی ساز را در پیکرۀ ایزدی چون آناهیتا – که می راند آبها را در بسترهاشان بر سینۀ زمین ، چونان رگ های پر خون زنی جوان - آب هایی که روانند در زمستان و تابستان. باشد که فرَوَشی های پاکان، همۀ پاکانی که در گذشته بوده اند، گروهی که زاده شده اند و هستند–و فرَوَشیان زاده نشده یی که در آینده خواهند بود، با توانمندی سرمدی یارمان شوند و آبهای زندگی ساز را هماره در بسترهاشان راهوار کنند.
کارسازی آب نیالودۀ اَهورهَ مزدا آفریده، به بد اندیشگان و بد گفتاران و بد کرداران در نگیرد. سودش به یکسان وابسته بدخواهان و نیکان، و پویندگان راه راستی نشود .
آب، این آفریدۀ نیک ترین اهورایی، گره گشای این کسان نشود: آنان که جانداران سود رسان را گزند کنند، آنان که با آزمندی خواسته[دارایی] دیگران را بربایند – یا مردان را بکشند – یا جادو سازند- یا پیمان شکنند و دروغ گویند – یا ستم گری پیشه کنند یا دو رویی و رشک وارگی کنند- بد فرجامی باشد برای همه آن کسانی که این چنین اند.
می سرایم سرودهای دلکش را برای آب های پاک توان سان زندگی ساز، سرودهایی که سپاسگزاری بندگان را باز گوید به آن اهورای بی همتا- و آن زرتشت گوهرین سرشت که راهبری مان کرد به ستایش درست.
چهار نیایش دیگر: آتش نیایش- مهر نیایش – خورشید نیایش و ماه نیایش بودند که هر یک در جای خود خواهند آمد.
هرودوت نوشته است: « ایرانیان در میان آب، پساب نمی ریزند و آب دهان یا بینی در آب نمی اندازند و دست و روی خود را در آب نمی شویند، آب از رود یا چشمه یا جویبار بر می دارند و بیرون از آن دست و پای خود را می شویند بگونه یی که آب آلوده دوباره به جایگاه نخستین برنگردد».
استرابون گیتا شناس یونانی نوشته است:
« ایرانیان در آب روان تن شویی نمی کنند و چیزهای ناپاک در آب نمی اندازند، و شگفت تر از همه اینکه آب را نیایش می کنند و بر آن نماز می گزارند... آبان روز، دهم آبان ماه است و آن را عید می دانند که به جهت همراه بودن دو نام «آبان روز و آبان ماه»، آبانگان می گویند. در این روز زو پسر تهماسپ از سلسلۀ پیشدادیان به شاهی رسید، مردم را به کندن قنات ها و نهرها و بازسازی آنها فرمان داد، در این روز به کشورهای هفتگانه خبر رسید که فریدون، بیوراسب [=ضحاک-آژی دهاک] را اسیر کرده، خود به پادشاهی رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و زندگی خود را دارا شوند...»
آبان یشت: یکی از یشت های بلند و ویژۀ ایزد بانو اردویسورَ آناهیتا، ایزد آبهاست که 30 کرده و 133 بند دارد. این یشت را می توان به دو بخش از هم جدا شناخت. بخشی که در ستایش آناهیتا و بخش دیگر که سخن از ستایندگان او در میان است:
کردۀ یکم
1
اَهورَه مَزدا به سپیتمان زرتشت گفت:
ای سپیتمان زرتُشت!
«اَرِدویسورَ آناهیتا» را که در همه جا دامان گسترده، درمان بخش، دیو ستیز، و اهورایی کیش است به خواست من بستای.
اوست که در جهانِ اَستومَند، برازندۀ ستایش و سزاوار نیایش است.
اوست اَشَوَنی که جا افزاید و گله و رمه و دارایی و کشور را افزونی بخشد.
اوست اَشَوَنی که فزایندۀ گیتی است.
2
اوست که تخمۀ همۀ مردان را پاک کند و زهدان زنان را برای زایش از آلایش بپیراید.
اوست که زایمان زنان را آسانی بخشد و زنان باردار را به هنگامی که بایسته است شیر در پستان آورد.
3
اوست برومَندی که در همه جا بلند آوازه است.
اوست که در بسیاری فرّمندی، همچندِ همۀ آب های روی زمین است.
اوست زورمندی که از کوه«هُکر» به دریای «فراخکرت» ریزد.
4
بدان هنگام که اردویسورَ آناهیتا - آن دارندۀ هزار دریاچه و هزار رود، هر یک به درازای چهل روز راهِ مردی چابک سوار – به سوی دریای فراخکرت روان شود، سراسر کرانه های آن دریا به جوش در افتد و میانۀ آن بر آید.
5
از این آبی که از آنِ من است، به هریک از هفت کشور، رودی روان شود، رودی از آبی که از آنِ من است و در زمستان و تابستان یکسان روان است.
او برایِ من، آب را و تخمۀ مردان را و زهدان و شیرِ زنان را پاک کند.
6
من – اَهورَه مزدا- او را به نیروی خویش، هستی بخشیدم تا خانه و روستا و شهر و کشور را بپرورم و پشتیبان و پناه بخش و نگاهبان باشم.
7
ای زرتُشت! اردویسورَ آناهیتا از سوی آفریدگار مزدا برخیزد. بازوان زیبا و سپیدش که به زیور های با شکوهِ دیدنی آراسته است - به ستبری کِتف اسپی است.
آن نازنین بسیار نیرومند روان می شود در نهادِ خویش چنین می اندیشد.
8
کدامین کس مرا نیایش کند؟
کیست که مرا زَورZavr آمیخته با هَوم، آمیخته با شیر به آیین ساخته و پالوده نیاز کند؟
چنین پیمان شناسِ نیک دلی را خوشی پسندم و خواستارم که او خرم و شادمان ماند.
9
او را- آن اَرِدویسورَ آناهیتای اَشَوَن را - برای فَرّ و فروغش با نمازی به بانگ بلند، با نماز نیک گزارده و با زَور می ستایم.
ای اَرِدویسورَ آناهیتا:
بشود که تو از پی داد خواهی، ما را به فریاد رسی.
این چنین تو بهتر ستوده خواهی شد با هَوم آمیخته به شیر، با بَرسَم، با زبانِ خرد و «مَنثرَه»[=سخن پاکِ خداوندی] با اندیشه و گفتار و کردار نیک، با زَور و با سخن رسا.
کردۀ دوم
10
....................................................................................................................
11
اوست که بر گردونه نشسته ، لگام در دست ، گردونه می راند و روانِ جویایِ ناموری اش، این چنین در نهادِ خویش اندیشه کنان است.
کدامین کس مرا نیایش کند؟
کیست که مرا زَورِ آمیخته به هَوم، آمیخته به شیر به آیین ساخته و پالوده نیاز کند؟
چنین پیمان شناسِ نیک دلی را خوشی پسندم و خواستارم که او خُرّم و شادمان ماند.
کردۀ سوم
12
....................................................................................................................
13
اوست که با چهار اسپ بزرگ- سپید- یک رنگ و یک نژاد- بر دشمنیِ همۀ دشمنان – دیوان و مردمان دُروند[=ناراستکار] و جادوان و پریان و کوی ها و کَرَپ های ستمکار چیره شود.
14
..........................................................................................................................
15
اوست آن زورمندِ درخشانِ بلند بالایِ بُرزمندی که روزان و شبان – در بزرگی همچند همۀ آبهای روی زمین – به نیرومندی روان شود.
16
...........................................................................................................................
17
او را بستود آفریدگار – اَهورَه مزدا – در ایران ویج در کرانۀ رود داییتای نیک با هَومِ آمیخته به شیر، با بَرسَم، با زبان خرد و منثره با اندیشه و گفتار و کردار نیک، با زَور و با سخن رسا...
18
از وی خواستار شد:
ای اَرِدویسورَ آناهیتا ، ای نیک، ای تواناترین،
مرا این کامیابی ارزانی دار که من پسر «پُوروشَسب»-زَرتُشتِ اَشَوَن را بر آن دارم که هماره دینی بیاندیشد، دینی سخن گوید و دینی رفتار کند.
19
اَرِدویسورَ آناهیتا – که همیشه خواستارِ زَور نیاز کننده و به آیین پیشکش آورنده را کامروا کند- او را کامیابی بخشید.
کردۀ ششم
20
..............................................................................................................................
21
هوشنگ پیشدادی در پای کوه البرز سد اسپ و هزار گاو و ده هزار گوسپند او را پیشکش آورد...
22
و از وی خواستار شد:
ای اَرِدویسورَ آناهیتا، ای نیک، ای تواناترین.
مرا این کامیابی ارزانی دار که من بزرگترین شهریار همۀ کشورها شوم، که بر همۀ دیوان و مردمان دُروند [=ناراستکار] و جادوان و پریان و کوی ها و کَرَپ های ستمکار چیرگی یابم ، که دو سوم از دیوان مَزَندَری و دروندان وَرِنَ را بر زمین افکنم.
23
اَرِدویسورَ آناهیتا که همیشه خواستار زَور نیاز کننده و به آیین پیشکش آورنده را کامروا کند او را کامیابی بخشید.
همین گونه درخواست و نیایش را از سوی دیگر شهریاران پیشدادی مانند تهمورس و جمشید در آبان یشت می بینیم، افزون بر شهریاران پیشدادی برخی از شاهان بیگانه که از دشمنان ایران بودند مانند افراسیاب و ضحاک نیز به پیشگاه ایزد بانو ارِدویسورَ آناهیتا نیاز بردند ولی آناهیتا آنها را که ناراستکار بودند کامیاب نکرد.