آله یا همان شاهین، یکی از مرغان شکاری بسیار بزرگ، بلند آشیان، سبک پَر، تیز نگر، تیز بانگ، ستبر نوک، و سهمگین چنگال است. پرنده یی که در شکار از جانوران بزرگتر از خود هم مانند گوسپند و بز و آهو روی بر نمی گرداند. آله در توانایی و شکوه سرآمد همۀ پرندگان است از این رو او را شاه مرغان نام داده اند.
مثل دشمنان تـــو با تــــــو حیلۀ کبک و حملۀ آلُه است
حکیم مرقدی
(الموت دژ) که حسن صباح در نزدیکی قزوین ساخت در بیشینۀ فرهنگ ها به چم: آشیانۀ عقاب گزارش شده است. حسن صباح پیشوای بزرگ گروه اسماعیلیه که در سال 518 کوچی در گذشت در الموت بسر می برد. گروهی از گزارشگران تاریخ کوشیده اند همراه با گزارش کارنامۀ حسن صباح آرش نام الموت را نیز گزارش کنند. ابن اثیر در کامل التواریخ می نویسد: آلموت در مرز دیلم است و آلوه به معنی عقاب است... پارۀ دوم این نام که آموت باشد در گویش دیلمی به چم آموزش است.
زکریا بن محمد قزوینی که در سال 682 در گذشت در نوشتاری زیر نام (عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات) می نویسد: آلموت در ناحیۀ رود بار میان قزوین و دریای خزر است...
به گفتۀ وی نیز آلوه در فارسی همان عقاب و آموت همان آموزش است، انگیزۀ این که این کوه آموت یا آموزش نام گرفت این است که شاهینی بلند پرواز پادشاهی را در شکار به این کوه که به سرزمین های پیرامون خود چیره است راه نمود، پادشاه از پی شاهین بر بلندای آن کوه بر آمد چون آنجا را پایگاهی فراخ و با شکوه دید، دژی استوار در آنجا بساخت و الموت خواند، زیرا شاهین او را آموخته بود. بدون شک عقاب در پارسی آلُه نامیده می شود، چنانکه هلو در کُردی و الُه در مازندرانی و آلغ در گیلکی و جز اینها...
در نامۀ پهلوی «کارنامک ارتخشیر پاپکان» [تاریخ اردشیر بابکان] نیز آلوه به چَم عقاب بکار رفته و در بندهش یکی دیگر از نامه های بجا مانده از زبان پهلوی، آنجا که از جانوران سخن در میان است می گوید: سد و ده پرنده هست که از آنهاست سیمرغ و کرشفت و آله و کرکس و کلنگ و جز اینها.
گزنفون در کورش نامه می نویسد: هنگامی که کوروش از پارس لشگر آراسته و بجنگ می رفت پدرش تا مرز فارس با او برفت و در آنجا شاهینی دید که در پیشاپیش آنان در پرواز بود، پدر کوروش آن را به فال نیک گرفت و دانست که پسرش در آن پیکار پیروز خواهد بود. و در لشکرکشی کوروش به سوی بابل می نویسد: درفش پادشاهی ایران شاهینی بود از زر ساخته شده که آن را بر نیزه افراشته بودند...
باز می نویسد: درفش پادشاهی شاهینی شهپر گشوده بود از زر ناب ساخته شده و بر روی نیزه یی بر افراشته بودند.
کورتیوس روفوس Kurtius Rufus که در نخستین سدۀ زایشی می زیسته در اسکندر نامه اش در سخن از جنگ داریوش سوم و اسکندر می نویسد: نخست در پیشاپیش سپاه ایران آتشدان نمودار شد، و از پی آن مغان سرود گویان در آمدند، در پی آنان 365 جوان با جامه های ارغوانی و پشت سر آنان گردونه سپنتا که اسبهای سپید آن را می کشیدند، گردونه به تندیس های ایزدان که از زر ناب ساخته بودند آراسته و در میان آنها شاهینی شهپر گشودۀ زرین بر افراشته بودند...
افزون بر اینهمه از خود هخامنشیان یادگارهایی بجا مانده که دارای نگارۀ شاهین است و بخوبی می رساند که این مرغ تیز پرواز و تیز نگر، نشان شکوه و توانمندی آنان بوده است.