پاداش دادن. پاداش. شیان. شَلِه. خون به خون. مانند آنچه داده باشی بازستدن.
کُشنده یکی را کشتن. کُشنده را باز کشتن و زخم زدن بجای زخم. چیزی را در برابر چیزی گرفتن.
پیشینه تاریخی قصاص
از ابتدای حیات بشر، قتل نفس و ضرب و جرح به عنوان یک تهدید و جرم شناخته شد و انسان این حق را برای خود قائل بود که دربرابر این جرم از خود دفاع کند و درصورت وقوع آن عکسالعمل نشان دهد. این عکسالعمل در طول تاریخ براساس سطح آگاهی و رشد فرهنگی جامعه بشری متفاوت بود. مقابله به مثل در برابر جنایت و ضرب و جرح اولین عکسالعملی بود که مورد توجه بشر واقع شد، ولی در ابتدا این نوع مقابله هیچ حد و مرزی نداشت. در قوانین الواح دوازدهگانه روم و در قوانین حمورابی و در ادیان الهی قصاص وجود دارد. در دین اسلام حکم قصاص با تعیین شرایط و درنظر گرفتن حد و مرز و قانون مورد پذیرش واقع شده است.
انواع قصاص
قصاص به دو نوع تقسیم میشود؛ قصاص نَفْس و قصاص عضو یا طَرَف. قصاص نفس، کشتن فردی است که انسان دیگری را از روی عمد به قتل رسانده است. قصاص عضو بهمعنای مقابله به مثل آسیبهای عمدی است که به اعضای بدن انسان دیگری وارد شده است.
مشروعیت حکم قصاص در اسلام
فقها با استناد به آیات قرآن و روایات متواتر و اجماع، قصاص را از احکام فقهی اسلام میدانند. حکم قصاص در تعدادی از آیات قرآن مطرح شده است. آیات قصاص در قرآن دو دسته هستند، دسته اول به صورت کلی اصل مقابله به مثل را بیان میکنند و دسته دوم هم آیاتی هستند که به صورت اختصاصی به موضوع قصاص مربوط میشوند.
فلسفه قصاص در اسلام
براساس آیات قرآن، الله قصاص را مایۀ زندگی قرار داده است. مطابق با کلام معصومین، اگر انسانی تصمیم بگیرد دیگری را به قتل برساند، هنگامی که مطلع شود در صورت ارتکاب قتل عمد قصاص خواهد شد، از این عمل صرفنظر میکند که این هم موجب زنده ماندن خود شخص و هم سبب ادامه حیات فردی میشود که قصد کشتن وی را داشت. حکم قصاص مانع کینهتوزی و انتقام شخصی میشود و از این طریق ثبات و عدالت در جامعه برقرار خواهد شد. قصاص علاوه بر جنبه بازدارندگی، عکسالعمل دربرابر قتل را محدود به مجازات قاتل میکند و مانع از انتقامجوییهای گروهی و خانوادگی میشود.
فلسفه عدم قصاص پدر در قتل فرزند
ممنوعیت و حُرمَت قتل فرزند توسط پدر براساس آیات قرآن از ضروریات دین اسلام است و در آموزههای اسلامی و فتوای فقها، قتل هر انسان مؤمنی حرام است و پدر هم در این مورد استثنا نیست و عدم قصاص پدر چیزی از زشتی کار او نمیکاهد. قصاص پدری که فرزند خود را به قتل رسانده به اتفاق نظر فقهای شیعه جایز نیست و علت آن روایات صحیحی هستند که دلالت بر عدم جواز قصاص پدر دربرابر قتل فرزند دارند. مطابق با روایات، یکی از حکمتهای این موضوع، حق بزرگ پدر بر فرزند است. یکی از مهمترین اهداف قصاص، دورکردن جامعه از تکرار ارتکاب به قتل عمد است و قتل فرزند توسط پدر کمتر قابل تکرار است. اقدام به قتل فرزند در شرایط بسیار سخت و خاصی اتفاق میافتد و مصیبت جبرانناپذیری برای خانواده درپی دارد و قصاص کردن پدر مصیبت مضاعفی را بر خانواده تحمیل میکند. پدر نزدیکترین فرد به فرزند است و هیچ پدری حاضر به قتل فرزندش نیست و ارتکاب این قتل در شرایطی غیرعادی و تقریبا غیراختیاری و تحت فشارهای روحی شدید رخ میدهد. ( قران پدیا)
ای روی تو راحت دل من
چشم تو چــــــــــــــــــــــــــــراغ منزل من
آبیست محبت تو گویی
که آمیختهاند با گل من
شادم به تو مرحبا و اهلا
ای بخت سعید مقبل من
با تو همه برگها مهیاست
بی تو همه هیچ حاصل من
گویی که نشستهیی شب و روز
هـــــــــــــــــــر جا که تویی مقابل من
گفتم که مگر نهان بماند
آنچ از غم توست بر دل من
بعد از تو هزار نوبت افسوس
بر دور حیات باطل من
هر جا که حکایتی و جمعی
هنگامهٔ توست و محفل من
گر تیغ زند به دست سیمین
تا خون چکد از مفاصل من
کس را به قصاص من مگیرید
کز من بحل است قاتل من
سعدی
مرا به مستی دایم قصاص نتوان کرد
می مدام کند لطف ساقیم در کاس
نظیری نیشابوری
گر به مستی دست یابی بر فلک
زو قِصاص جان خاقانی بخواه
خاقانی
لبش زنهار می کرد از لبم گفتم معاذﷲ
قِصاص خون همی خواهم چه جای زینهار است این
خاقانی
با جراحت بساز خاقانی
تا قِصاص از زمانه بستانیم
خاقانی
قُصّاص[ قُ ص صا]: داستان پرداز. داستان گوی.
گفت ای قصّاص در شهر شما
کیست چابکتر در این فن دغا
مولوی