آذربانان. آتشبانان. کیش بانان. یکی از گروه های چهارگانه که جمشید سازمان داد.
جمشید:
زهر پیشه ور انجمن گِرد کرد
بدین اندرون نیز پنجاه خَورد
گروهی که آتوریان خوانی اش
به رسم پرستندگان دانی اش
[در برخی از نسخه ها (کاتوزیان] آمده است
جدا کردشان از میان گروه
پرستنده را جایگه کرد کوه
بدان، تا پرستش بود کارشان
نَوان پیش روشن جهان دارشان
رَدان را دگر دست بنشاندند
همی نام رَشتاریان خواندند [ در برخی نسخه ها نیساریان]
کِجا شیرمردانِ جنگ آورند
فروزندۀ لشکر و کشورند
از ایشان بُوَد تخت شاهی به جای
اُ زیشان بُوَد نام مردی به پای
بسودی سه دیگر گُرُه را شناس
کِجا نیست بر کَس از ایشان سپاس
بکارند و وُرزَند و خود بدرُوند
به گاهِ خورِش سرزنش نَشنُوند
ز فرمان، سر آزاده و ژَنده پوش
ز آواز پَیغاره آسوده گوش
تن آزاد و آباد گیتی بر اوی
برآسوده از داور و گفت و گوی
چه گفت آن سُخن گوی آزاده مرد
که آزاده را تنبلی بنده کرد
چهارم که خوانند اُهتوخُشی [در برخی نسخه ها اهنوخوشی]
همان دست ورزانِ با سرکشی
«... این چهار گروه در نسخه های خطی (بجز یک نسخه) و چاپی شاهنامه: [کاتوزیان- نیساریان- نسودی{بسودی}- اهنو خوشی{اهتوخوشی} ضبط شده است. این نام ها از شاهنامه های خطی و چاپی به فرهنگ ها راه یافته و در همۀ آنها نام این چهار گروه را به همین شکل نوشته اند.
ده سال است که دانشمندان زبانشناس و اوستا شناس می گویند که این نام ها (بخصوص نام سه گروه اول) از بیخ و بُن نادُرُست و بی معناست و برای یافتن شکل دُرُست آنها فرض ها و گمان های گوناگون ایراد کرده اند، ولی هیچیک از این گمان ها تا کنون مسئله را به حل قطعی نزدیک نساخته است. اینک ببینیم این نام ها در اوستا و به زبان پهلوی به چه شکلند. ابتدا در گات ها ( که کُهن ترین بخش اوستا) از سه پیشه یا رَسته نام برده شده است:
1- سپاهی Xvaetu
2- برزیگر Verezena
3- پیشوای دین Airyaman
سپس در بخش های دیگر اوستا که نسبت به گات ها تازه ترند نام های این سه گروه به این شکل آمده است :
1- آذربان Athuravan
2- سپاهی Rathaestar
3- برزیگر Vastrya
این سه واژه در زند( تفسیر پهلوی اوستا) بدین شکلند:
1- آتوربان (اَسَوَرَک ) Asaravak آذربان
2- اَرتیشتر Arteshtar ارتشدار
3- واستریوش Vasteryosh برزگر
سپس گروه دیگری به نام هویی تیش Huitish از ریشۀ هوی تی Huiti از مصدر «هو Hu»به معنی آماده ساختن و بکار بستن به گروه های سه گانه افزوده شده که در تفسیر پهلوی اوستا به هوتوخش ترجمه شده است : بنا براین نام گروه های چهارگانه به زبان پهلوی چنین است:
1- آتوربان
2- اَرتیشتر
3- واستریوش
4- هوتوخش
پورداود در بارۀ شکل این نام ها در شاهنامه چنین می نویسد:
« فردوسی در شاهنامه از برای طبقات چهارگانه لغات دیگری استعمال کرده است و تشکیل طبقات را به جمشید نسبت می دهد، از این قرار: کاتوزیان، نیساریان، نسودی، اهنوخوشی، لغات شاهنامه طوری خراب شده و از شکل و ترکیب اصلی خود بیرون رفته که به هیچ وجه نمی توان اساس و بنیانی برای آن ها پیدا کرد. نه شبیه به لغات گات هاست و نه نزدیک به لغات اوستا. فقط اسم طبقۀ چهارم که اهنوخوشی باشد نزدیک است به اسم طبقۀ چهارم اوستا: هوی تی [هُتخش] (گات ها ص 88)
دکتر محمد معین در بارۀ نام گروه اول چنین می نویسد: «کاتوزیان» که جمع «کاتوزی» است و «کاتوز» یا «کاتوزی» به هیچ وجه در ریشه های زبان های ایرانی نیست و قطعاً در اصل واژۀ دیگری بوده است که کُتاب بدین صورت در آورده اند.
آقای پورداود در نسخۀ خطی شاهنامه مورخ به سال 855 هجری که متعلق به کتابخانه شخصی (چستربتی Chester Betty) ثروتمند انگلیسی است، مصراع فردوسی را چنین دیده اند: «گروهی که آموزیان خوانیش» و بنابراین آموزیان به جای کاتوزیان به کار رفته و اگر آن اصطلاح خود فردوسی باشد، لغت درست بجای «آتوریان» و آذَربان نمی نشیند بلکه مترادف هیربدان است که بعدها به موبدان نیز اطلاق شده، و همین مصراع در نسخه خطی شاهنامه متعلق به کتابخانۀ آقای دهخدا که در قرن نهم تحریر شده: « گروهی که سوریان خوانیش» ثبت گردیده» ( مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات پارسی ص 406)
فرینتز ولف نیز در فهرست خود در کنار نام «کاتوزی» واژۀ آموزیان amozian را بنابر شاهنامه چاپ ژول مول( Jules Mohl ) می افزاید.
همچنین سعید نفیسی واریانت «آموزیان» را در نظر گرفته گمان می بَرَد که:« گویا کاتوزیان در اصل آموزیان بود است از فعل آموختن و آموزاندن به معنی آموزگار...» (تاریخ اجتماعی ایران ص 42)
چنانکه گفته شد برخی از دانشمندان چنین انگاشته اند که گویا فردوسی نام گروه اول را در اصل آموزیان نوشته بعد نسخه نویسان آن را به کاتوزیان بدل کرده اند، ولی این گمان ها و پندارها به هیچ روی درست نیست، چون در نسخۀ خطی شاهنامه به نشانۀ ( Add. 21. 103) در موزۀ بریتانیا نگهداری می شود و قدیمی ترین نسخۀ موجود است (تاریخ نوشتن آن 675 هجری، 1276 میلادی - یعنی 210 سال پیش تر از نسخۀ خطی کتابخانۀ چستربتی ) بجای کاتوزیان «تورانیان (با قید کامل نقطه های همۀ حروف ) ثبت شده است و این برای حل قطعی مسئله بسیار مهم است . چون با پس و پیش کردن حرف ها ، یعنی آوردن حرف الف در اول، این نام به این شکل در می آید:« اتورنیان» و با انداختن حرف نون و بدل کردن حرف ی به ب « آتوربان» خوانده می شود و بیت فردوسی به این شکل در می آید:
گروهی که آتوربان خوانی اش
به رسم پرستندگان دانی اش
اینک بی گمان و بی هیچ حدس و فرض می توان گفت که فردوسی در این بیت واژۀ « آتوربان» را بکار برده است و نسخه نویس چون معنی آتوربان را نمی دانسته آن را به «تورانیان» برگردانده است. از سوی دیگر به نظر می رسد که خود کلمه «کاتوزیان» نیز تحریف «که آتورپان» باشد. بدین معنی که ممکن است در نسخه های کهن، که نسخه های موجود رونوشت آنهاست، دو کلمۀ « که + آتوربان» یکجا و سر هم نوشته شده بوده است به این شکل: « گروهی کاتوربان خوانیش» سپس رفته رفته نسخه نویسان «کاتوریان» را به «کاتوزیان»: بدل کرده و «که» دیگری به مصرع افزوده اند.
واریانت آموزیان نیز در نسخۀ خطی کتابخانۀ چستربتی دیده شده است خود تحریف آتوربان می باشد.
در بارۀ نام گروه دوم[ نیساریان] در نسخه ها نشانه و پندار دانشمندان زیاد است و یاد آوری آنها در اینجا کمکی به این بحث نمی کند( نگاه کنید: م. معین ، مزدیسنا ص 407)
ولی در نسخۀ خطی شاهنامه دانشکدۀ خاورشناسی اتحاد شوروی ( بی تاریخ کتابت، که از نسخه های قدیم است) بجای نسودی یا بسودی «بورزی» نوشته شده است: (بورزی سدیگر گُره را شناس) آیا نمی توان گمان برد که شاید «بورزی» همان واژه است که در گاتها برای گروه برزگر بکار رفته و در آغاز این گفتار بدان اشاره گردید، یعنی «بورزی» از مصدر ورزیدن، پهلوی ورژیتن، اوستایی است که در فرهنگ اوستای بارتولمه (ص 1378) ترجمه شده است، و شاید همین بورزی بعدها تحریف شده و به شکل «بسودی» در آمده است.
اسدی توسی در گرشاسپ نامه نام سه گروه را چنین می آورد:
ز شاهانی ار پیشه ور گوهری؟
پدر ورزگر داری ار لشکری؟
(25- 83)
واژۀ ورزگر در بیت اسدی این گمان را تایید می کند. در هر صورت «بورزی» در نسخۀ نامبرده قابل توجیه و تتبع است. اما در بارۀ نام گروه چهارم که در نسخه ها «اهنوخوشی» (اهتوخوشی) آمده و بسیار نزدیک به واژۀ پهلوی «هوتوخش» است، اگر در بارۀ «اهتو» الف زاید را انداخته و آن را «هوتو Huto بخوانیم واژه به صورت درست اصلی بر می گردد: چهارم که خوانند (هو توخشی)
( عبدالحسین نوشین. واژه نامک. رویه های 348 تا 351)