هجدهم شهریور
روزی که احمد شاه مسعود، جوانمردی از ستایشگران کوروش بزرگ،
در راه استوار ساختن پیوندهای دوستی میان ایرانی تباران کشته شد.
روز نهم سپتامبر سال 2001 ـ در سالروز خودسالاری جمهوری تاجيكستان (دو روز پيش از یورش زندگی ستیزان به برج های همزاد در نیویورک) احمد شاه مسعود، وزیر دفاع و رهبر تاجیکان افغانستان در پی ترکیدن بمبی كه در دوربين يك خبرنگار عرب از تروریست های سازمان القاعده جاسازی شده بود به جاودانگی پیوست.
کُشندۀ او به دستاویز انجام یک گفتگوی رادیو تلویزیونی، همراه با يك فیلمبردار، خود را به احمد شاه رساند. انگیزۀ این خونریزی دَد منشانه ستیز سرسختانۀ احمد شاه مسعود با طالبان بود.
کارنامه:
سرهنگ دوست محمد، پدراحمدشاه، همراه با گروهی از ملی گرایان تاجيك که تن به چیرگی دولت زورگوی مسكو بر میهن تاجيك ها (پارسيان آسيای ميانه) نمی دادند بپا خاست، و پس از جنگ و گریز بسیار خود را به افغانستان رساند و در آنجا با درجۀ سرهنگی افسر پليس شد و سالها سرپرست پليس هرات بود.
احمدشاه مسعود در روز دوم سپتامبر سال 1953 زایشی از چنین پدری، در روستای جنگلک در بخش پنجشیر در شمال کابل چشم به جهان گشود. آموزشهای نخستین را در روستای بازارک (کانون استان پنجشیر) آغاز کرد و هنگامی که پدرش به استان هرات فرستاده شد، مسعود نیز همراه پدر رفت و کار آموزش را در هرات پی گرفت.
پس از پایان آموزش دبیرستانی، برای آموختن رشتۀ مهندسی، به دانشکدۀ پلی تکنیک کابل رفت و در آنجا با کنشگران سیاسی ملی گرا که با دولت داود خان(1) می رزمیدند آشنا شد و به آنان پیوست.
در پی کودتای کمونیستی نور محمد تره کی (2)، احمد شاه به رهبری دسته های کوچک مجاهدین برگزیده شد و با دولت دست نشاندۀ شوروی به ستیز برخاست و همراه با رزمندگان زیر فرمان خود به پنجشیر رفت و نخستین گروه سامان یافتۀ چریکی را در درۀ پنجشیر سازمان بخشید
احمد شاه مسعود را شیر پنجشیر می گفتند
در ده سالی که ارتش شوروی در افغانستان بود، و چهار سال پس از آن هم که دولت دست نشاندۀ شوروی در افغانستان بر سرکار آمد، درۀ پنجشیر همانند یک دِژِ رخنه ناپذیر در برابر نیروهای رزمی شوروی که به پیشرفته ترین جنگ ابزار آراسته بودند پایداری کرد. چهرۀ مردانۀ احمد شاه مسعود از همان هنگام در جهان شناخته شد و نام ارجمند او شور امید در دل آزادیخواهان پدید آورد.
در سال 1991 زایشی هنگامی که دکتر نجیب الله (3) (واپسین فرمانروای کمونیست افغانستان) پذیرفت که فرمانروایی را به گروههای مجاهدین بسپارد، احمد شاه مسعود نیز به همراه نیروهای زیر فرمان خود به پایتخت رفت تا ارزشهای بدست آمده را پاس بدارد.
در سالهای پُر تنشی که دولت برهان الدین ربانی(4) بر سرکار بود، احمد شاه مسعود در پایگاه وزیردفاع افغانستان از آزادی و سربلندی مردم خود پدافند می کرد.
جنگ های درون مرزی میان گروههای گوناگون افغانستان مانند: حزب اسلامی گلبدین حکمتیار(پشتون) (5) – نیروهای رزمنده زیر فرمان عبدالرشید دوستُم(ازبک) (6) و حزب وحدت اسلامی به رهبری عبدالعلی مزاری (هزاره) (7) در آن سال های پرتَنِش، هزاران تن از مردم افغانستان به خاک وخون کشیده شدند و ویرانی های بسیار برجای گذاشتند. این رشته از جنگهای خانمانسوز درونی با چیرگی گروه طالبان بر پایتخت پایان گرفتند و گروههای پراکنده ی مجاهدین که تا پیش از آن با یکدگر
در ستیز بودند، یک نیروی همازور در برابر طالبان پدید آوردند.
پس از شکست نیروهای ژنرال عبدالرشید دوستُم، احمد شاه مسعود به رهبری نیروهای همازور در برابر طالبان برگزیده شد.
پایان کار
در روز نُهم سپتامبر سال 2001 زایشی دو عرب با گذرنامۀ کشور مغرب، با نام خبرنگار به جایگاه فرماندهی احمد شاه مسعود در خواجه بهاءالدین در استان تخار راه یافتند. تروریست ها گفته بودند که خبرنگاران یک شبکه بلژیکی - مراکشی هستند، ولی سپس تر دانسته شد که تونسی و از هموندان سازمان آدمکش القاعده بودند و گذرنامه هایشان نیز ساختگی بود. هنوز اندکی از گفتگو نگذشته بود که بمب درون دوربین فیلم برداری ترکید و احمد شاه مسعود 48 ساله، سردار رزم آوری که بیست و پنجسالِ پیاپی با پتیارگان رزمید و در برابر هیچ نیروی بیگانه و نیروهای پشت به میهن کردۀ درونی سپر نیافکند، در برابر مرگ سپر افکند و جان به جان آفرید واگذاشت.
هر دو تروریست وابسته به القاعده که به فرمان اسامه بن لادن دست به این آدم کشی ناجوانمردانه زده بودند نیز کشته شدند.
کمتر از یک ماه پس از کشته شدن احمد شاه مسعود، حکومت خونریز طالبان با یورش نیروهای جهانی از هم فرو پاشید و با روی کار آمدن دولت نورسیده در افغانستان، سالگرد کشته شدن احمد شاه مسعود روز جانباختگان نام گرفت و بَستارهمگانی (تعطیل رسمی) در این کشور بر نهاده شد.
جهان بینی و آماج
احمد شاه مسعود از ستایشگران کوروش بزرگ بود. او می خواست به پیروی از کوروش بزرگ، پارسی زبانانِ جهان را به همکاریهای فرهنگی برانگیزد و یک خانوادۀ بزرگ ایرانی تبار در آریا بوم پدید بیاورد.
بسیاری از کارنامه نویسانِ اروپایی كه کارنامۀ احمد شاه مسعود را پی گرفته اند بر این باورند كه اگر او بدست تاریک اندیشان سیه دل کشته نمی شد، کارهای کورش گونه می کرد، ایرانی تباران مرگ او را آسیبی بازنهش ناپذیر برای سرزمینهای ایرانی شمرده اند.
دولت فرانسه در دومین سال کشته شدن این رادمرد ایرانی تبار (سال 2003 ) یک تمبر پستی با فرتور او در 10 میلیون تکه چاپ کرد.
این نخستین بار بود که چهرۀ مردی که اروپایی نبود بر روی تمبر یک کشور اروپایی نخش می بست، مردم اروپا آنچنان از این کار سازمان پست فرانسه پیشباز کردند که تمبر مسعود شاه در کوتاهترین زمان نایاب شد. سازمان پست فرانسه کارتهای یادگاری و پاکت نامه را نیز جداگانه چاپ کرد و بفروش رسانید.
در سال 1380 خورشیدی هنگامی که دولت موقت به سرپرستی حامد کرزی بر سرکار آمد سازمان پست افغانستان تمبری با چهرۀ احمد شاه مسعود به بهای 14000 افغانی به چاپ رسانید.
پانویس:
سردار محمد داوود خان کاکازاده ( پسرعموی) محمد ظاهر شاه پادشاه افغانستان بود. در سال 1973 هنگامی که محمد ظاهرشاه برای یک دیدارِ آیینی به ایتالیا رفته بود در پی یک کودتای بدون خونریزی سامانۀ پادشاهی را از افغانستان برچید و سامانۀ جمهوری افغانستان را پایه گذاشت و خود تا سال 1378 بر کرسی ریاست جمهوری افغانستان نشست و کوشش بسیار در پیشبرد کشور و بهبود جایگاه زنان بکار برد و نیروی کار افغانستان را تا پنجاه درسد افزایش داد.
در سال 1378 هموندان و کارگزاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان( دست نشاندۀ مسکو) پس از کشمکشهای دیرپا به ارگ ریاست جمهوریِ افغانستان یورش بردند و داوود خان را همراه با همۀ هموندان خانواده اش کشتند و پیکرهای بی جانشان را در جای ناشناخته یی بر رویهم به خاک سپردند. سی سال پس از آن پس از آن آدمکشی کمونیستی (در سال 1387 خورشیدی) دولت افغانستان آنها را با آیین های ویژه در تپه یی در باختر کابل به خاک سپرد.
نور محمد تَرَکی زاده 15 ژوئیه 1917 - در گذشته 14 سپتامبر 1979 رامیار (سیاستمدار) افغان و از رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود که پس از سرنگونی دولت محمد داوودخان بر جای او نشست. در سال 1979 بدست هواداران حفیظ الله امین (نخست وزیر) در ارگ ریاست جمهوری کشته شد(با بالش خفه اش کردند) و پس از مرگش دستگاه فرمانروایی به حفیظ الله امین سپرده شد.
محمد نجیب الله احمدزی شناخته شده با نام دکتر نجیبالله پزشک – رامیار و دیپلمات افغان، سرپرست پیشین سازمان امنیت و هفتمین رییس جمهور افغانستان و واپسین رئیسجمهور حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان بود. با پایان گرفتن جنگ شوروی در افغانستان و بیرون رفتن نیروهای ارتش سرخ، مجاهدین به کابل در آمدند، محمد نجیب الله پس از یک گریز نافرجام، در روز بیست و هفتم فروردینماه سال 1371 به دفتر سازمان ملل در نزدیکی ارگ ریاست جمهوری پناه برد ولی سرانجام کابل به دست طالبان افتاد، نیروهای طالبان بی نگر به پیمانهای جهانی به دفتر سازمان ملل یورش بردند و نجیب الله را از پناهگاه خود بیرون کشیدند و همراه با برادرش ژنرال احمدزی بگونه ی دلخراشی کشتند و پیکر هایشان را به نمایش گذاشتند.
برهان الدین ربانی در سال 1342 از دانشکده شرعیات (الهیات) کابل دانشنامه گرفت و در سال 1347 برای آموزش برتر به مصر رفت و در دانشگاه الازهر با اندیشه ها و جهان بینی و آماج اخوان المسلمین آشنا شد و در بازگشت به افغانستان در سال 1336 در دانشکده شرعیات دانشگاه کابل همراه با دیگر استادان آن دانشگاه مانند استاد غلام محمد نیازی، سید محمد موسی توانا، وفیالله سمیعی (واپسین وزیر دادگستری دولت پادشاهی ظاهر شاه) استاد محمد فاضل، عبدالعزیز فروغ، سید احمد ترجمان نهضت جوانان مسلمان را پایه ریزی کردند و پس از کناره گیری غلام محمد نیازی از رهبری آن در سال 1351، ربانی رهبری آن را با نام جمعیت اسلامی افغانستان به دوش گرفت. در پی کودتای محمد داوود خان در سال 1352، هموندان و هواداران نهضت اسلامی افغانستان (اخوانیها) زیر فشار دولت آن روز، که زیر هنایش حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود، جا گرفتند. افسران و سپاهیانی که محمد داوود خان را در کودتا یاری رسانیده بودند همه وابسته به سازمانهای کمونیستی افغانستان بودند. با قدرت گرفتن آنها، دستگیری گسترده ی هموندان اسلامگرا در شهرهای گوناگون افغانستان آغاز شد. در سال 1353 ربانی و شمار دیگری از کنشگران اسلام گرا که زیر پیگرد دولت داوود خان بودند، از افغانستان بیرون رفتند و به پاکستان گریختند. در آن جا سازمانهای اسلامگرا و دولت ذوالفقار علی بوتو که پیوندهای سردی با دولت افغانستان داشت، از آنها پذیرایی کرده و جنگ ابزار فرا دستشان گذاشت تا با دولت داوودخان برزمند. شماری از رهبران نهضت اسلامی از آن میان ربانی، خواهان جنگ با دولت داوودخان نبودند . ربانی در آن میان به عربستان سعودی پناه برد. پس از پیروزی مجاهدین و شکست دولت نجیب الله، احمدزی در روز یکم تیر 1371 (بیست و هشتم ژوئن 1922 ) برابر سازشنامه نامه ی گروههای مجاهد افغانستان در همایش اسلامآباد، به نام دومین رئیسجمهور افغانستان برگزیده شد. حکومت مجاهدین در روز پنجم مهر 1375 (بیست و ششم سپتامبر 1996 ) کابل را که از یورش های پیاپی رنج می برد رها کرد و این شهر به دست طالبان افتاد. ولی ربانی که جایگاه فرمانروایی خود را به شهر مزار شریف جابجا کرده بود هنوز بنام رئیسجمهور آیینی افغانستان شناخته میشد. با یورش آمریکا به افغانستان و شکست طالبان، حامد کرزای در نشست بُن ، رییس جمهور افغانستان شد و برهان الدین ربانی در روز یکم دی ماه سال 1380 (بیست و دوم دسامبر سال 2001 ) اداره ی دولت را به کرزای سپرد. و در روز بیست و نهم شهریور ماه 1390 در خانه ی خود بدست یکی از مزدوران طالبان که بمبی در عمامه ی خود گذاشته بود کشته شد
گلبدین حکمتیار جنگ سالار – رامیار و نخست وزیر پیشین افغانستان در سال 1326در استان قندوز در شمال افغانستان زاد شد. مردم افغانستان او را بانام قصاب کابل میشناسند. این برنام از آنجا به او داده شد که زمینه کشتارها و ویرانی های بزرگ را فراهم آورد، در زمان جنگ های کابل در دهه 1990 شهر کابل را زیر باران راکت گرفت و نیروهای او به کشتار مردم بیگناه و چاپیدن دارایی آنها و دستیازی به زنان و دخترانشان دست یازیدند.
عبدالرشید دوستُم جنگ سالار، رامیار و دستیار یکم رییس جمهور کنونی افغانستان است. وی رهبر و بنیادگذار حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان است که در سال 1371 پایه ریزی شد. او در جنگ های درونی افغانستان، جنگ های کابل، و جنگ شوروی در افغانستان جنگیده و با احمد ضیاء مسعود و محمد محقق سرپرستی جبهه ی ملی افغانستان را در دست داشت . در زمان جنگ شوروی در افغانستان با درجه ی ژنرال در ارتش افغانستان نیرو رسانی کرد. در دهه 1980 با مجاهدین افغان و سپس تر در سال های 1990 با نیروهای طالبان جنگید. او با چهار تا پنج هزار سرباز ، همراه با احمد شاه مسعود با گلبدین حکمتیار می جنگید، ولی در سال 1994 به گلبدین حکمتیار پیوست و با دولت برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود جنگید و پس از شکست طالبان به ترکیه رفت و سپس به افغانستان باز گشت. او از سوی بسیاری از مردم افغانستان به جنایتهای جنگی و کشتار شهروندان بیگناه در جنگهای درونی افغانستان گناهکار شناخته می شود. در پی این جنگها تنها در شهر کابل بیش از پنجاه هزار تن از شهروندان کشته شدند و گروهها گروه مردم از افغانستان کوچیدند . او در سال 2013 از مردم افغانستان پوزش خواهی کرد .
عبدالعلی مزاری در سال 1326 خورشیدی در روستای نانوایی چهارکنت از بخش های استان بلخ چشم به جهان گشود. پدرش حاجی خداداد، کشاورز و چارپاداربود. کودکی مزاری در روزگار پادشاهی محمد ظاهرشاه و نخست وزیری محمد داوودخان سپری گشت. روزگاری که مردم هزاره جات به رهبری ابراهیم خان شهرستانی که با نام گاوسوار شناخته می شود، جنبش بزرگی در دشمنی با دولت را پشت سر گذاشته و سید اسماعیل بلخی نامور به علامه بلخی هم به همراه یارانش جنبش رزمی دیگری را آغاز کرده بود.
در پی کودتای هفتم اردیبهشت 1357، مزاری بار دیگر از افغانستان به نجف و سپس به سوریه رفت و از آنجا به پاکستان و دوباره به افغانستان بازگشت و در جنبش پایداری ملی با ارتش روسیه در افغانستان جنگید و تا زمان فروپاشی دولت دست نشانده ی شوروی نبرد خود را پی گرفت .عبدالعلی مزاری در بامیان حزب وحدت اسلامی را بنیاد گذاشت که در برگیرنده ی مجاهدین هزاره تبار و شیعه مذهب افغانستان بود. با رسیدن مجاهدین به کابل، عبدالعلی مزاری نیز از بامیان به مزار شریف و از آنجا به کابل رفت و در پایتخت کشور ماندگار شد. در پایانه ی سال 1373 جنبش نوپای طالبان تا نزدیکی کابل پیش رفت. مزاری با فرستان بخشی از نیروهای خود به نبرد با طالبان برخاست ، نیروهای او تا اندازه ی زیادی از پیشروی طالبان جلو گرفتند. با کنار رفتن حزب اسلامی، و پیشروی طالبان، کابل از سوی نیروهای طالبان پیرامون بندی شد. سرانجام بدست نیروهای طالبان بگونه ی دلخراشی کشته شد.
فرتورهایی از احمد شاه مسعود
شایان یاد آوری است که همین ایرانیان خاوری (سیستان و خراسان بزرگ= افغانستان و سرزمین فرارود و بخشی از پاکستان امروز) بودند که در برابر چیرگی تازیان بر ایرانشهر بپاخاستند و پیروزیهای بزرگ بدست آوردند.
...ابومسلم خراسانی (بهزادان پسر ونداد هرمزد ) در سال 745 میلادی از مرو بپا خاست
بهزادان پسر ونداد هرمزد که در تاریخ با نام ابو مسلم خراسانی نامور است
هاشم پسر حکیم ـ چون رخک ( نقاب) بر چهره می گذاشت، عرب ها او را المقنّع نامیده اند در سال 766 ترسایی از خراسان خاوری برخاست...
المقنع الکندی مبارز نامدار ایرانی با رُخک بر چهره
استاذسیس ـ استاد سیستانی ـ در 767 ترسایی از سیستان...
پسران آذرک سیستانی ـ در سال 798 ترسایی از سیستان...
یعقوب لیث صفاری ـ در سال 847 ترسایی در سیستان و ...
بنمایه ها:
تارنمای احمد شاه مسعود
مسعود مرد مؤمن و معتقد- پروفسور عبدالرب رسول سیاف
زندگی نامه شیر پنجشیر ( بی بی سی)
وداع با مسعود- صالح محمد ریگستانی
دانشنامه ویکی پدیا