در روزگار ساسانیان سالِ تخت نشینی هر یک از شهریاران، آغاز گاهشماری دانسته می شد. بازهٔ سال ۳۶۵ روز با بهیزک[کبیسه]گیری یک ماه در ۱۲۰ سال شمرده میشد [درازای سال میانگین ۳۶۵٫۲۵). گاهشماری یزدگردی نیز به همین گونه در سال دهم کوچی خورشیدی، برابر با 632 زایشی، روز سهشنبه، [ ۳٬۶۲۴ روز پس از گریز محمد از مکه به مدینه] سال یکم یزدگردی آغاز گردید. این روند سالشماری در آیین یهود نیز به همین شیوه بکار می رفت، برای نمونه در تورات می خوانیم:
-« در ماه اول سال دوم بعد از بیرون آمدن ایشان از زمین مصر (باب نهم از سفراعداد)...
-« و واقع شد در سال چهارسد و هشتاد از خروج بنی اسراییل از زمین مصر در ماه زیو که ماه دوم -از سال چهارم سلطنت سلیمان بر اسراییل بود...( باب ششم از کتاب اول پادشاهان)
-در سال هجدهم سلطنت یربعام(باب سیزدهم از کتاب دوم تواریخ ایام)
-در سال سوم سلطنت بلشصر پادشاه بابل ( باب هشتم از کتاب دانیال نبی )
-در سال اول کوروش پادشاه فارس( کتاب عزرا باب اول)
در روزگار ساسانیان نیز به همین شیوه می نوشتند: ماه سوم از سال چهارم پادشاهی خسرو...
این شیوه سالشمار تا روزگار یزدگرد سوم نوۀ خسرو پرویز روایی داشت. با کشته شدن یزدگرد و برچیده شدن دستگاه شاهنشاهی ساسانی، از آنجا که شاه دیگری برجای او ننشست، تا به امروز گاهشمار زرتشتی از آغاز پادشاهی یزدگرد شمارش می شود، از همین روی آن را گاهشمار یزد گردی می گویند.
گاهشمار اوستایی کهن
در روزگار اردشیر دراز دست گاهشمار زرتشتی [اوستایی کهن] گاهشمار بابلی را کنار زد و خود جای آن را گرفت، در این گاهشمار سال به شش ورشیم[فصل] نا برابر (چهل و پنج روزه) – ( 60 روزه ) – (75 روزه) – (30 روزه) – (هشتاد روزه ) و باز (هفتاد و پنج روزه) که رویهم 365 روز می شود بخش بندی می شد.
هر یک از آن ورشیم ها را «گاه» می گفتند و در پنج روز پایانی هر یک از آن گاهان جشنی بنام گاهنبار بر گزار می کردند. هر شبانه روز نیز به پنج بخش به شیوۀ زیر شناخته می شدند:
هاونگاه[Hawan] از برآمدن خورشید تا نیمروز.
رَپیهون گاه [rapihwin] از نیمروز تا پاسی پس از آن.
اُزِیرینگاه [ uzerin] از پسین تا هنگام فروشد خورشید.
آبسرو سریم/ او پَسر و ثریم گاه[ Ebsrusrim] از هنگامی که نخستین ستاره در آسمان دیده می شود تا نیمه شب.
او شهین گاه (usahin) از نیمه شب تا هنگامی که ستاره ناپدید گردد.
به سرپرستی هر یک از این گاهان، فرشته یی به سَروَری بر گمارده شده بود. این شیوۀ نیایش به همین گونه به اسلام رسید و جای خود را به نمازهای: صبح - ظهر – عصر – مغرب و عشا داد.
جشن سازی در گاهنامۀ اوستایی
در گرامی نامۀ اوستا، گوهرهستی بخش خدا با پرتوهای شش گانه با نام امشاسپندان شناخته می شود. این پرتوهای شش گانه همراه با خود هستی بخشِ دانا، شمارۀ ورجاوند هفت را پدید می آورند که نشان بی کرانگی و جاودانگی گوهر هستی بخش خداست... هفت سین به نشان همین پرتوهای هفت گانه برخوان نوروزی آراسته می گردد. هفت خان رستم – هفت خان اسفندیار – هفت گامۀ رسایی در آیین مهری – هفت شهر عشق در هستی شناسی ایرانی پسا اسلام – هفت آسمان – هفت رنگ – هفت کشور – هفت بوم، هفت دریا، هفت آبشار و... همه نشانه هایی از خجستگی و فرخندگی همین شماره اند.
نخستین پرتو خداوندی:[وهومنه Vohu manah] نام دارد، این واژه در پهلوی وُهومَن و در پارسی بهمن شده است.
دومین امشاسپند:[اشاوَهیشتَ Ashavahishta] در پهلوی اشاوهیشت ودر پارسی امروزاردیبهشت.
سومین امشاسپند:[خَشترَوَئیِریَ Khshathra vairya] درپهلوی خشَتریورو در پارسی امروزشهریور.
چهارمین امشاسپند:[سپِنتَ آرمئیتی Spenta armaiti] در پهلوی سپندارمَت و در پارسی امروز سفندارمذ یا اسفند.
پنجمین امشاسپند:[هئوروَتات Haurvatat] در پهلوی خُردات و در پارسی امروز خُرداد.
هفتمین امشاسپند:[اَمِرِتات Ameretat] در پهلوی اَمُردات درپارسی امروز امُرداد که به نا درست مُرداد می گوییم.
در این گاهشمار هر ماه سی روز شمرده می شود. نام بیست و سه ایزد و شش امِشاسپَند و خود هُرمَزد که همان گوهر هستی بخش خداست، نامهای این سی روز و ردیف شمارش آنها چنین است:
1- هرمزد 2- بهمن 3- اردیبهشت 4 - شهریور 5– سپندارمذ 6- خرداد 7- امُرداد 8 - دین بآذر 9 - آذر 10- آبان 11- خورشید 12- ماه 13- تیر 14- گوش 15- دی به مهر 16 - مهر 17- سروش 18- رشن 19- فروردین 20- بهرام 21- رام 22- باد 23 - دی به دین 24- دین 25- ارد 26- ارشتاد 27- آسمان 28- زامیاد 29- مهر اسپند 30- اَنیران.
هنگامی که نام روز و نام ماه یکی می شود، هنگام جشن و شادی و ستایش و نیایش نیروهای نیک اهورایی است، برابر این فرهنگ جشن ساز.
دومین روز از ماه بهمن جشن بهمنگان.
سومین روز از ماه اردیبشهت جشن اردیبهشت گان
چهارمین روز از ماه شهریور جشن شهریورگان
پنجمین روز از ماه اسفند جشن اسفندگان
ششمین روز از ماه خرداد جشن خرداد گان
هفتمین روز از ماه اَمُرداد جشن اَمُرداد گان
نهمین روز از ماه آذر جشن آذرگان
دهمین روز از ماه آبان جشن آبانگان
سیزدهمین روز از ماه تیرجشن تیرگان
شانزدهمین روز از ماه مهرجشن مهرگان
نوزدهمین روز از روز فروردین جشن فروردین گان برگزار می شود.
گاهنبارها
در گاهشمار ایرانی همراه با بخش بندی های ورشیمی[= فصلی] بخش بندی آیینی دیگری هم هست که برشالوده های داستان آفرینش ایرانی سامان پذیرفته است. در این هستی شناسی، سال به شش پارۀ نا برابر بخش می شود. هر یک از این بخش های آیینی، سالگرد آفرینش پیش نمونه های شش گانۀ: آسمان – آب – زمین – گیاه - جانور – و آدمی هستند.
در گرامیداشت هر یک از این گامه های آفرینش، جشن های پنج روزه بر گزار می شود که آنها را گاهنبار یا گهنبار می گویند.
نخستین گاهنبار میدیوزَرم Maidh-yo-zarem نام دارد که سالگرد آفرینش آسمان است. این گاهنبار از روز یازدهم تا پانزدهم اردیبهشت برگزارمی شود و چم آن (میانۀ بهار) است.
دومین گاهنبارمیدیوشمَ Maidh-yo-shema نام دارد که سالگرد آفرینش آب است، این گاهنبار از روز یازدهم تا پانزدهم تیر ماه، همراه با دگرگونیهای تابستانی برگزار می شود.
سومین گاهنبار پیته شَهیم Paiti-shahem نام دارد و سالگرد آفرینش زمین است. چم آن[دانه آور] و زمان برگزاری آن از روز بیست و ششم تا سی ام شهریور، همزمان با دگرگونی های پاییزی و هنگام گرد آوری غله است.
چهارمین گاهنبار اَیاسرِم Aya-threm نام دارد که آن را سالگرد آفرینش گیاه می دانند. چم آن[ برگشت زمان] و هنگام برگزاری آن از روز بیست و ششم تا سی ام مهرماه است. این هنگامی است که شبانان همراه با گله به روستا بر می گردند.
پنجمین گاهنبار میدیاریم Maidh- ya-rem نام دارد که آن را سالگرد آفرینش چارپایان سودمند دانسته اند. آرش آن[میان سال] و زمان برگزاری آن شانزدهم تا بیستم دی ماه است.
ششمین گاهنبار همسپهمذیمHamaspahmdm نام دارد که آن را سالگرد آفرینش آدمی می دانند، آرش آن[با هم بودن – گردآمدن] و زمان برگزاری آن پنج روز پایان سال است.
جشن های دیگر:
جشنهای آب: تیرگان و آبانگان.
جشن های آتش: سده – آذرگان – اردیبهشتگان –شهریورگان.
سروش روز. (هفدهم فروردین ماه)
خرم روز. (در روز یکم از ماه دی).
جشن خزان: دو بار بر گزار می شد، نخستین بار در روز هشتم شهریور و دومین بار در روز هرمزد از ماه مهر.( یکم مهرماه)
جشن سیر سور: در روز چهاردهم دی ماه.
جشن بتیکان: در روز دی به مهر (پانزدهم دیماه) که جشن دیبگان نیز گفته می شود.
جشن گاوگیل: در روز مهر از ماه دی. (شانزدهم دیماه)
نوروز رودها: در روز نوزدهم از ماه اسفند مردم به دشت و دَمَن، بویژه کنار رودها و چشمه سارها می رفتند و گلاب بر آب رود و چشمه می افشاندند.
جشن آبسالان –جشن آفریچگان –جشن اَبْسالوَهار - جشن اسفندی- جشن انار- جشن انگور –جشن اوشیدَر- جشن اول تابستان- جشن بابای دهگان- جشن باد روزی- جشن بادوَرَه- جشن بُتیکان- جشن برزگران- جشن بَرف- جشن بِمو- جشن بهاربُد- جشن بیلگردانی- جشن پایان بهار- جشن پایان پاییز- جشن پایان تابستان- جشن پایان زمستان- جشن پیر شالیار- جشن پیر شهریار - جشن پیکرتراشی - جشن چله تابستان - جشن چله نوروز - جشن چوپانان - جشن چهارشنبهآخران - جشن چهلم نوروز - جشن چیریروز - جشن خامخواری - جشن خِرپَچار - جشن خرم روز- جشن خَرمَن – جشن خُروس - جشن خَزان - جشن درختکاری - جشن دَیجشن - جشن رام روزی - جشن روباه - جشن سَدَه سوزی - جشن سُروشگان - جشن سَرِه - جشن سَرِه سوزی - جشن سیرسور - جشن سیزده بدر و دهها جشن دیگر...
گاهشمار اشکانی
پس از یورش اسکندر گُجَستک و فروپاشی خاندان هخامنشی، سلوکیان بر سرکار آمدند و گاهشمار یونانی را به جای گاهشمار ایرانی به کار بردند، ولی دیری نپایید که اشکانیان، بازماندگان اسکندر را از پایگاه فرمانروایی ایران پایین کشیدند و خود بر جای آنها نشستند. در این چرخه، آشفتگی های بسیار در گاهشمار ایران پدید آمد، تا اینکه اشکانیان نیز جای خود را به ساسانیان سپردند.
گاهشمار ساسانی
یکی از بزرگترین آسیب های خانمان سوزِ یورش اسکندر گُجستک به ایران، از دست رفتن گرامی نامۀ اوستا بود. با از دست رفتن این نامۀ دینی آشفتگی های بسیار در کار دین پدید آمد و بسیاری از ارزش های فرهنگی و آیینی دچار آشفتگی و بی سروسامانی شدند. اشکانیان اگر چه شاهان نیرومند و آزاده یی بودند، ولی نتوانستند بهم ریختگی آیینی را سر و سامانی دوباره بخشند.
در سال 224 زایشی اردشیر پاپکان در نبردی سرنوشت ساز سپاهیان اردوان پنجم[واپسین شاهنشاه اشکانی] را درهم شکست و شاهنشاهی ساسانی را بنیاد گذاشت.
چرخۀ ساسانی را باید یکی از مَهَندترین چرخه ها در کارنامۀ ایران شناخت. در این چرخه، ایران در
بسیاری از زمینه ها به بالاترین گامۀ پیشرفت و فراپویی فراز آمد و توانست نه تنها در درون مرزهای ایرانشهر، بلکه در کشورهای بزرگی مانند هند – چین – اروپای باختری و آفریکا نیز دگرگونی های بزرگ فرهنگی و تراز داری[اقتصادی] پدید بیاوَرَد. بخش بسیار بزرگی از آنچه را که امروزه به ناروا تمدن اسلامی! می گویند، بجا مانده از روزگار ساسانیان است و کمترین پیوندی با اسلام و مسلمانی ندارد! اسلام بزور تیغ و تازیانه و آسیاب های خون بر ایرانشهر چیره گردید، نه اینکه آن دانش ها و هنرها را آفریده یا پدید آورده باشد!
اردشیر پاپکان بنیادگذار شاهنشاهی ساسانی کوشش بسیار بکار گرفت تا آشفتگی هایی را که در دین زرتشت پدید آمده بود از میان بردارد، پادشاهان پس از او نیز این کوشش خُجسته را پی گرفتند، در همین راستا بود که گاهشمار مزدیسنا همۀ گاهشمار های دیگر را کنار زد و خود شیرازه بند گاهشمار ایرانیان شد، ولی هنوز کاستی های بسیار داشت. در این گاهشمار سال 365 روزه شمرده می شد و در هر سال یک چهارم روز [ شش تسو] را به شمار نمی آمد و بجای آن هر 120 سال یکبار ماه سیزدهمی بر شمار دوازده ماه سال می افزودند و آن را بهیزک بزرگ می گفتند.
در روزگار پادشاهی هُرمَز یکم و یزدگرد سوم کوشش بسیار برای بهینه سازی این گاهشمار بکار گرفته شد، ولی با یورش تازیان کار بهنیه سازیِ گاهشمار ایرانی به فرجامی خوش نیانجامید.